از وصیت نامه بوعلی سینا (قدس سره الشریف):
«آغاز هر فکر و انتهای هر اندیشه باید خدای باشد ، باطن و ظاهر هر شیء که مورد اعتبار و عبرت او قرار گرفت باید او را به خدای تعالی توجه دهد . و از نظر کردن به خدای ، چشم را از پلیدی و آلودگی رهائی بخشد . با قدم نفس که به حال قیام در مقام حضور بر پای ایستاده باید عالم ارواح مجرده را سیر نماید و با عقل و خرد خویش آنچه را که از آثار و عظمت مقام ربوبی در آن به اسرار نهفته است ، مشاهده کند .
هنگامیکه از آن مقام منیع تنزل نمود و به موقف و مقر خود فرود آمد ، معبود یکتای خویش را به بیان و لسان خود تسبیح و کمال و صلاح را بعینه در آثار او مشاهده کند .
جمال شاهد ازلی را جز به دیده بصیرت نتوان دید و به کوی او جز با پیر خرد گذر نتوان کرد . ذات کبریائی او قابل ادراک و ابصار نیست . فروغ اوست که در باطن و ظاهر و اشیاء جلوه گر است . برای اینکه هر فردی را به کمال مطلوب خویش رساند . از هر موجودی پرتو نور او ساطع است و در هر ذره از ذات این نشانه موجود که اوست ، خدای یگانه که هستی هر هستی به هستی اوست .
هنگامیکه بر این حالت تسلط یافت و آنرا برای خود علی الدوام حفظ نمود آنوقت است ، که صورت عالم علوی در آینه وجودش منعکس شده و انوار جمال الهی در آن راه می یابد . در همین موقع است که با مراتب عالم ربوبی آشنا شده و از لذتی بهره مند می شود ، که در دسترس دیگران نیست واز وجود خویش آن بهره را می برد ، که در خود او و سزاوار آن بوده است .
تزلزل خاطر از او نور سکون و آرامش جایگزین آن گردد مقام امنی واجد اضطراب از او برطرف گردد و آگاهی او آنچنان خواهد بود که بر اهل آن رقت آرد و از خدای بر آنان طلب غفران کند در نتیجه خدعه و مکر دنیا را ناچیز متاع و حکم دنیوی را پست و حقیر شمارد . بیاد خود آرد که متذکر خدای گردد . همیشه از آن ذکردر نشاط و پیوسته از حلاوتش در سرور است . بالاخره کار دنیا و اهل آن او را به تعجب کشاند ، همانطوریکه اهل دنیا از مردی که اهل آخرت باشد در تعجب هستند و باید بداند نماز بهترین حرکات است ، زیرا در این حرکات طی مراتب کمال میسر است . روزه بهترین سکنات است زیرا در این سکون رنگ سکون و آلودگیهاست نفس زدوده میشود. صدقه بهترین خیرات است، زیرا به سبب آن مصائب و بلایا زدوده میشود و دور میگردد و بالاخره باید بداند پاکیزهترین مسالک تحمل بر شدائد وسختی هاست بیهودهترین کارها، ظاهرسازی و ریاکاری است.
تا زمانیکه نفس به مختصر شیئی تغییرحال یافته و دگرگون می گردد و تا وقتیکه توجهش به حدودالفاظ و در پی نزاع قیل و قال است ، هرگز از آلودگی ها و پلیدی ها خلاص نگشته و پاک نمی گردد .
آن علمی که عاری از فساد و با نیتی پاک توام باشد, بهترین عمل است , حکمت و دانش اساس و مایه برتری انسان است از غیر و در تحصیل دانش ، معرفت الهی بر همه مقدم است. زیرا شرافت هر علمی بسته به موضوع آن است. کلمات حق و گفتار پاکیزه به سوی خدای تعالی بالا می رود آنرا خدای متعال رفعت می دهد.
باری به همین کیفیت از لفظ دروغ و عاری از حقیقت اعتراض نموده در مخیله خویش هم حتی مجال ورود به آن نمی دهد, تا برای نفس این صداقت حالتی ثابت گشته و ملکه گردد . در نتیجه خوابهایش راست شده و آنچه در عالم رویا مشاهده کند واقعیت خواهد داشت.
درخصوص مشتهیات نفس ، یعنی آنچه مورد التذاذ نفس است و از آنها لذت می برد, باید استعمال آنها صرفاً برای رو براه آوردن مزاج و نگاه داشتن وجود شخصی و بقای نوع باشد.
با هر کسی مطابق با خوی او و حسن سلوکش رفتار نماید و در حدود امکان و به قدر استطاعت مالی خویش بذل و بخشش کند.
برای یاری مردم اکثراً آماده است و در آنچه خلاف طبع و میل او است آنها را یاری می کند. در مورد امور شرع کوتاهی نمی کند. رعایت احکام الهی را نموده و آنها را بزرگ می شمارد اعضاء و جوارح خویش را به انجام تکالیف واجبه وامی دارد. خدای متعال عمل به این شریعت را برای بندگان خود مقرر فرموده است و به آنان افعالی که تحت اصول مذهب اسلام انجام می گیرد, حکم می کند.
خدای متعال دوست و دوستدار و والی آن اشخاصی است ، که آئین مقدس اسلام را پذیرفته و ایمان آورده اند و چون ما به حال و دل آنرا قبول نموده و گردن نهاده ایم, پس خدای متعال ما را بس و بر غیر او هم نظر نخواهیم داشت, چه بسیار خوبست آنکسی که ما امور خود را بدو سپرده ایم.